Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 33 (2315 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Ich hab kein Problem damit. <idiom> U من باهاش مشکلی ندارم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Mir ist nicht wohl dabei. U من باهاش راحت نیستم.
mit allem, was gezugehört U با همه و هر چیزی که باهاش می آید
mit allem Drum und Dran U با همه و هر چیزی که باهاش می آید
eine Hochzeit mit allem, was dazugehört U یک عروسی با هر چیزی که باهاش می آید
mit allem Drum und Dran U با همه تزئینات که باهاش می آید
mit allem Pipapo U با همه تزئینات که باهاش می آید
Ich kann damit nichts anfangen. U من نمی دونم باهاش چه کار باید بکنم.
Er ist fest entschlossen, hinzugehen, und keinem Argument zugänglich. U او [مرد] کاملا مصمم است برود و باهاش هیچ چک و چونه نمیشه زد.
es [die] Sache radikal angehen U با پایه [اساس] مشکلی روبرو شدن
etwas [Akkusativ] durchstehen U مقاومت کردن با مشکلی [یا موضوعی سخت]
Alles in Ordnung? U حالت خوب است؟ [هیچ مشکلی نداری؟]
Ist alles in Ordnung? U حالت خوب است؟ [هیچ مشکلی نداری؟]
etwas mit sich allein abmachen U چیزی [مشکلی] را تنهایی برای خود مرتب و معین کردن
Ich habe keine Lust U من حوصله ندارم
Ich fühle mich schlecht. O حس خوبی ندارم.
ich weiss es nicht. آگاهی ندارم [در باره اش] .
Ich bin es nicht wert. U من ارزش اونو ندارم.
Ich habe keinen Bock darauf. U حالش را ندارم. [اصطلاح]
Nichts für ungut! U قصد اهانت ندارم!
Meine Schmerzen sind weg. U دیگر درد ندارم.
Ich habe kein Kleingeld. U من پول خرد ندارم.
Es steht nicht in meiner Macht, Ihnen zu helfen. U من توانایی کمک به شما را ندارم.
Ich habe keine PIN-Nummer. U شماره شناسایی شخصی ندارم.
Ich mag keinen Kaffee. - Ich auch nicht. U من قهوه دوست ندارم. - من هم همینطور.
Ich kann nicht klagen. U من گله ای ندارم. [من راضی هستم]
Komm' ich heute nicht, komm' ich morgen. <proverb> U حالا امروز نه فردا [عجله ای ندارم]
In diesen Tagen habe ich nicht Zeit und Geduld U این روزها اصلا حال و حوصله ندارم
Ich habe keine Ahnung. U هیچ آگاهی ندارم. [نمیتوانم تصور کنم چه چیزاست. ]
Ich komme momentan nicht viel unter [die] Leute. U این روزها من با مردم خیلی رفت و آمد ندارم.
Ich will kein Aber hören, räum jetzt dein Zimmer auf. U حوصله ایراد و بهانه ندارم همین الآن اتاقت را مرتب کن.
Warum ist die Banane krumm? <idiom> U من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
Mein Geld ist alle. U پول من تمام شد. [من دیگر پول ندارم.]
Recent search history Forum search
1امکان ندارد واژه وارد کرد
0من دوست ندارم مزاحم شما باشم
1Haben kein kontaktترجمه
1من حوصله ندارم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com